ترس کودکان از مرگ از جمله ترسهای رایج دوران کودکی است. به گونهای که کودک در دورهای اضطراب از دست دادن دارد. بهطور کلی این اضطراب بیشتر در مورد مرگ خود کودک و والدین اوست. در صورت تجربه مرگ افراد نزدیک به کودک نیز ممکن است این ترس شدیدتر شود و بیشتر در قالب اضطراب جدایی خود را نشان بدهد.
با درک اضطراب مرگ در کودکان میتوانید تا حد زیادی ترس کودک از مرگ را برطرف کنید. برای مثال کودکان را با زبان کودکانه با مفهوم مرگ آشنا کنید و بدون وارد شدن به مباحثی که برای آنها ناخوشایند است، به سوالات آنها در ارتباط با مرگ پاسخ دهید.
در این مقاله با بیان مفهوم ترس کودکان از مرگ، رشد مغزی آنها نسبت به مفهوم مرگ و نحوه برخوردشان با پدیده مرگ را بررسی خواهیم کرد. سپس به نقش خانواده، فرهنگ، فیلمها و کتابها در شکلگیری ترس کودکان از مرگ میپردازیم و در نهایت روشهایی را برای آموزش هر چه بهتر مفهوم مرگ به کودکان بیان خواهیم کرد.
تاناتوفوبیا یا ترس از مرگ در افراد
ترس از مرگ در صورتی که بسیار شدید و مداوم باشد به نوعی فوبیا تبدیل میشود که به نام تاناتوفوبیا شناخته میشود. این فوبیا به معنی ترس شدید از مرگ و مردن است. فوبیایی که خود را در قالب ترس شدید و اجتناب از یادآوری مرگ نشان میدهد و میتواند بر زندگی روزمره فرد نیز تاثیر زیادی بگذارد.
این فوبیا از مرزهای مذهبی، اجتماعی و فرهنگی عبور میکند و میتواند افراد را در هر سنی تحت تاثیر قرار دهد. اما وقتی ترس از مرگ در کودکان بروز پیدا میکند، میتواند برای بزرگسالان بسیار آزاردهنده باشد. چرا که ما به عنوان والدین معمولا از بچهها انتظار داریم که شجاع باشند و از چیزی نترسند و برخورد با ترس و فوبیا و رفع آنها چندان ساده نیست.
کودکان مبتلا به تاناتوفوبیا در پاسخ به افکار مربوط به مرگ، اضطراب و ترس شدیدی را تجربه میکنند. این کودکان معمولا در چنین شرایطی علائم زیر را بروز میدهند:
- درد قفسه سینه
- لرز
- سرگیجه
- حالت تهوع
- افزایش ضربان قلب
- تنفس بریده و سریع
- تعریق
- ناراحتی معده
سایر علائم و نشانههای رایج عبارتند از اجتناب از موقعیتهای تهدیدکننده، درخواست مداوم برای اطمینان خاطر، چسبیدن به والدین و مواردی از این دست.
تفاوت ترس از مرگ در کودکان و بزرگسالان
وقتی یکی از اعضای خانواده میمیرد، کودکان نسبت به بزرگسالان واکنش متفاوتی نشان میدهند. کودکان پیشدبستانی معمولا مرگ را موقتی و قابل برگشت میبینند؛ این باور توسط شخصیتهای کارتونی که میمیرند و دوباره زنده میشوند، تقویت میشود.
کودکان بین 5 تا 9 سالگی، درباره مرگ، بیشتر شبیه بزرگسالان فکر میکنند؛ با این حال هنوز معتقدند که هرگز برای آنها یا هر کسی که میشناسند، اتفاق نخواهد افتاد.
به طور کلی، بیشتر کودکان و حتی بزرگسالان تمایل دارند از فکر کردن به مرگ خود یا نزدیکان اجتناب کنند و بنابراین در حالت انکار این حقایق زندگی میکنند. با این حال، مرگ یک مسیر طبیعی زندگی است و در مقطعی برای یکی از نزدیکان ما اتفاق میافتد.
اگر هیچ وقت در مورد مرگ با فرزندتان صحبت نکردهاید و این موضوع را به زمانی واگذار کردهاید که چنین اتفاقی برای یکی از اعضای نزدیک به وجود بیاید، احتمال بیشتری وجود دارد که کودک شما در چنین شرایطی احساس اضطراب بیشتری تجربه کند.
مفهوم مرگ و رشد مغزی کودک
هنگامی که کودکان ترس از مرگ را ابراز میکنند، ممکن است از شما بهعنوان والدین، سؤالات نگرانکنندهای بپرسند. در واقع رشد شناختی کودک، نقش مهمی در نحوه درک او از مرگ و اضطرابی دارد که ممکن است تجربه کند.
با توجه به اینکه بچههای کوچک فاقد ظرفیتهای شناختی خاص هستند، برای آنها درک اینکه کسی میتواند برود و برنگردد دشوار است.
در روند طبیعی رشد، کودکان تمایل دارند در سن 3 یا 4 سالگی از مرگ آگاه شوند؛ همین زمان است که متوجه میشوند والدینشان ممکن است برای همیشه زنده نمانند.
کودکان پنج ساله و کمتر، معمولا برای درک مفهوم مرگ تلاش میکنند و اغلب معتقدند که موقتی یا برگشتپذیر است. با پیشرفت تواناییهای شناختی، درک کودک شما از مرگ به واقعیت نزدیکتر شده و به این آگاهی منجر میشود که مرگ یک جنبه اجتنابناپذیر از زندگی است.
ترس از مرگ در حدود سنین شش و هفت سالگی نیز رایج است. کودکان مرگ را بدون باورهای مذهبی یا مکانیسمهای دفاعی بزرگسالان میبینند؛ کودکان، مرگ را حالتی وحشتناک از نیستی میبینند و لزوما علت آن را نمیدانند.
این ترسها میتوانند در سالهای دبستان کمتر خود را نشان دهند اما در آغاز نوجوانی معمولا دوباره به اوج خود میرسند. یعنی زمانی که کودکان میتوانند انتزاعیتر فکر کنند و سوالات کاوشگرانهتری درباره ماهیت زندگی و مرگ بپرسند.
توجه داشته باشید که مرگ یکی از سختترین حقایق زندگی برای هر کسی است. بنابراین جای تعجب نیست که پردازش این فکر میتواند باعث اضطراب شود. آیا ما فکر مرگ را به طور کامل میپذیریم و با آن کنار می آییم؟ شاید نه.
آشنایی کودک با مرگ
درک مرگ به سن و رشد بستگی دارد. در سطوح مختلف رشد، کودکان درک متفاوتی از مرگ دارند. رویکرد شما به بحث مرگ، بستگی به سطح درک فرزندتان از 4 مفهوم اصلی مرگ، یعنی موارد زیر دارد:
- برگشتناپذیری (یعنی مرگ دائمی است)
- پایانپذیری (یعنی تمام عملکردها با مرگ متوقف میشود)
- اجتنابناپذیری (یعنی مرگ برای همه موجودات زنده جهان است)
- علیت (یعنی علل مرگ)
اینکه کودکان از این مفاهیم درکی ندارند، بر توانایی آنها در پردازش آنچه اتفاق افتاده و کنار آمدن با احساساتشان تأثیر زیادی میگذارد.
با توجه به اینکه مرگ و مردن مفاهیمی هستند که ما به عنوان بزرگسال معمولا برای توضیح آنها تلاش زیادی میکنیم و حتی ممکن است از آن بترسیم، پس چگونه میتوانیم آن را به کودکان آموزش دهیم؟
مانند بسیاری از «مفاهیم اساسی» مثل اینکه نوزادان از کجا میآیند و چرا جنگ وجود دارد، آموزش مرگ نیز باید صریح و صادقانه باشد. کودکان 4 تا 8 ساله درک بالغانهتری از مرگ دارند، به همین جهت میتوانید اضطراب آنها را بهتر مدیریت کنید.
ترس از مرگ و مردن در دو گروه سنی بیشتر است:
- نخست) کودکان 4 تا 8 ساله که شروع به درک مفهوم مرگ میکنند و از والدین خود سؤالات زیادی در مورد آن میپرسند. آنها ممکن است با مفهوم مرگ در تلویزیون آشنا شده باشند یا پدربزرگ و مادربزرگ خود را از دست داده باشند و این موضوع در ذهن آنها باقی مانده باشد.
- دوم) کودکان بزرگتر که نگرانیهای هویتی در مورد مفاهیم اساسی در جهان دارند. مثلا اینکه هر چیزی در جهان چرا به وجود آمده است؟ یا اینکه چرا ما متولد شدهایم؟ این کودکان علائمی از ویژگیهای ترس در مورد مرگ و مردن نشان میدهند.
نحوه برخورد کودک با مرگ
هنگامی که کودکان مرگ را میپذیرند، احتمالا احساس غم و اندوه خود را در مدت زمان طولانی، به ویژه در زمانهای خاص مانند تولدها و تعطیلات و همچنین در لحظات غیرمنتظره، بیشتر نشان میدهند.
در این موارد بستگان بازمانده باید تا حد امکان زمان بیشتری را با کودک بگذرانند و به او اجازه دهند احساسات خود را آشکارا و آزادانه نشان دهد.
یکی از واکنشهای طبیعی در این زمان، خشم است که ممکن است در بازیها، کابوسهای شبانه یا انواع رفتارهای دیگر آشکار شود. کودکان معمولا نسبت به اعضای خانواده بازمانده، خشم خود را بیشتر نشان میدهند.
پس از مرگ والدین، بسیاری از کودکان رفتارهایی کوچکتر از سن خود بروز میدهند. برای مثال کودک ممکن است به طور موقت خود را مثل یک کودک شیرخوار ببیند و نیاز به توجه و در آغوش گرفته شدن داشته باشد یا به زبان کودکانه صحبت کند. حتی ممکن است دچار شبادراری شود.
بچههای کوچکتر اغلب بر این باورند که آنها عامل اتفاقات اطرافشان هستند. یک کودک خردسال ممکن است باور کند که پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، برادر یا خواهرش به این دلیل مردهاند که در زمان عصبانیت آرزوی مرگ آن فرد را داشته است. کودک احساس گناه میکند یا خود را سرزنش میکند؛ چرا که احساس میکند آرزوی او برآورده شده است.
این مقاله را هم بخوانید: خجالت کشیدن کودکان و 10 راهکار برای مقابله با آن
علائم کودکان در مواجه با مرگ
کودکانی که مشکلات جدی غم و اندوه و از دست دادن دارند، ممکن است یک یا چند مورد از این علائم را نشان دهند:
- یک دوره طولانی افسردگی، تمایل نداشتن به فعالیتهای روزانه
- بدخوابی
- از دست دادن اشتها
- ترس مداوم از تنها ماندن
- رفتارهای کودکانه و کمتر از سن واقعی
- باور به دیدن شخصی که مرده و صحبت کردن با او
- تمایل به رفتن نزد شخصی که فوت کرده
- کنارهگیری از دوستان
- کاهش شدید عملکرد مدرسه یا امتناع از حضور در مدرسه
تجربه از دست دادن؛ یکی از عوامل شکلگیری ترس از مرگ در کودکان
تجربه مرگ یکی از والدین، پدربزرگ و مادربزرگ، خواهر برادر یا هر یک از اعضای نزدیک خانواده باعث ایجاد اندوه عمیق در کودک میشود.
اما از سوی دیگر این کودکان احساسات مختلفی مثل ترس را در ارتباط با مرگ پدر و مادر یا سایر اعضای نزدیک خانواده احساس میکنند. در واقع کودکانی که روابط نزدیکی با والدین دارند، ترس زیادی از مرگ والدین دارند.
والدین باید از واکنشهای عادی دوران کودکی نسبت به رخ دادن مرگ در خانواده آگاه باشند. همچنین لازم است علائمی را که کودک هنگام کنار آمدن با غم و اندوه به مشکل میخورد، بشناسند. طبیعی است که برخی از کودکان، در طی هفتههای اول پس از رخداد مرگ، احساس غم و اندوه قوی داشته باشند یا به این باور ادامه دهند که آن فرد هنوز زنده است. با این حال، انکار طولانی مدت مرگ یا اجتناب از غم و اندوه میتواند از نظر عاطفی ناسالم باشد و بعدا منجر به مشکلات شدیدتری شود.
نقش فرهنگ در به وجود آمدن ترس از مرگ در کودکان
در فرهنگهای مختلف مفهوم مرگ به شکلهای متفاوتی درک میشود. به همین دلیل کودکان در فرهنگهای مختلف ممکن است، درک یکسانی از مرگ نداشته باشند.
این موضوع همچنین در سنین مختلف کودکان متفاوت است. کودکان کوچکتر یعنی تا سن پیش از دبستان، در فرهنگهای مختلف، به دلیل نداشتن درک انتزاعی معمولا نمیتوانند مسئله مرگ را به خوبی درک کنند. همانگونه که بیان شد کودکان در این سن احساس میکنند فردی که فوت کرده پس از مدتی برمیگردد.
در عین حال کودکان بزرگتر مثل کودکان دبستانی و همچنین نوجوانان با وجود داشتن درک انتزاعی، به دلیل باورهای گوناگون در فرهنگهای مختلف، درک متفاوتی از مرگ خواهند داشت. برای مثال در فرهنگهایی که به دلیل باورهای مذهبی اعتقاد به زندگی پس از مرگ وجود دارد، دیدگاه کودکان نیز نسبت به فرهنگهایی که چنین اعتقادی وجود ندارد، متفاوت است.
نقش داستانها، کتابها و فیلمها در به وجود آمدن ترس از مرگ در کودک
یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مواردی که در شکلگیری مفاهیم مختلف در کودکان نقش دارد، داستان، کتاب و فیلم است. البته این موارد همیشه تأثیر مثبت ندارند و گاه میتوانند باعث شکلگیری ترس در کودک شوند. موردی که در فیلمها یا داستانهای ترسناک به ویژه هنگامی که مناسب سن کودکان نباشد، خود را بیشتر نشان میدهد.
بهطور کلی، کودکان قدرت درک و پردازش متفاوتی نسبت به بزرگسالان دارند و اگر در سن کمتری باشند، قدرت درک انتزاعی را نخواهند داشت و در نتیجه نمیتوانند داستانها و فیلمهایی را درک کنند که به این شکل روایت میشود.
به همین دلیل توصیه میشود در انتخاب کتاب و داستانها و همچنین فیلمهایی که کودک شما در سنین مختلف میخواند و میبیند، دقت کافی داشته باشید.
رویدادهای خاص مانند تشییع جنازه یا حتی پوشش خبری مرگ در رسانهها نیز میتواند کودک را به نگرانی و پرسش ترغیب کند؛ تا جایی که برای برخی از کودکان، این نگرانیها باعث ترس و اضطراب میشود.
این مقاله را هم بخوانید: داستانهای ترسناک برای کودکان؛ مفید یا مضر
قدم به قدم آموزش آشنایی کودک با مفهوم مرگ
اضطراب مرگ میتواند بر کودکان در هر سنی تاثیر بگذارد؛ اما آنچه اهمیت دارد نحوه تاثیر آن بر کودکان و آموزش مفهوم مرگ به آنهاست.
برای کودکان خردسال، به دلیل درک محدودتر، ممکن است درک مفهوم برگشتناپذیری کمی دشوارتر باشد. اما همانطور که کودکان بزرگتر میشوند و میتوانند معنای مرگ را درک کنند، اضطراب آنها در مورد از دست دادن اعضای خانواده یا مرگ خود تغییر کرده و عمیقتر میشود.
در ادامه چند مرحله برای آموزش مفهوم مرگ به کودکان را بیان خواهیم کرد:
احساسات کودک را درک کنید
اولین قدم این است که احساس کودک را در مورد ترس درک کنید. هنگامی که در مورد مرگ حرف میزنند، به آنها گوش دهید. با اینکه برخی از ترسها ممکن است بیاساس باشند؛ مواردی مثل اینکه دزد، شب آنها را نمیدزدد و نمیکشد. این فکرها برای مغز در حال رشد فرزندتان، امری طبیعی است.
با فرزندتان تعامل داشته باشید
گاهی ممکن است صحبت کردن درباره احساسات برای کودکان دشوار باشد اما راههای دیگری مانند نقاشی را ترجیح بدهند. این فرصت را به فرزندتان بدهید. تعامل با فرزندتان به او کمک میکند بفهمد که احساساتش قابل قبول است و فکر خوبی است که ترسهایشان را با شما در میان بگذارد؛ چه این نگرانیها مربوط به ترس از مرگ باشند و چه هر موضوعی که باعث اضطراب آنها میشود.
چرخه حیات را به آنها توضیح دهید
از زیستشناسی کمک بگیرید. اگر این اولین گفتوگوی شما در مورد مرگ با فرزندتان است، با توضیح چرخه زندگی همه موجودات زنده شروع کنید. بیشتر بچهها در سن ۳ سالگی یک حشره یا حیوان مرده را دیدهاند. آن را نقطهای برای شروع مفهوم تولد و مرگ در نظر بگیرید.
به سوال فرزندتان با صداقت پاسخ دهید
اگر فرزندتان از شما بپرسد که آیا شما هم خواهید مرد، ممکن است برای اینکه احساس اضطراب آنها را کاهش دهید، آن را انکار کنید اما در صورت مرگ زودهنگام هر یک والدین، پدربزرگ و مادربزرگ یا هر یک از اعضای نزدیک خانواده، فرزند شما با مشکلات بسیار جدی و سختی روبهرو خواهد شد.
بنابراین به جای انکار، سعی کنید بگویید: «فکر کردن به اینکه مامان یا بابا میمیرند میتواند غمانگیز و ترسناک باشد، اما مهم این است که ما الان کنار هم هستیم و امیدواریم تا سالها کنار هم بمانیم.»
ترسهای خود را بررسی کنید
در حالی که صحبت در مورد مرگ با کودکان به عنوان بخشی از چرخه زندگی ضروری است، اما ممکن است به عنوان والدین دوست نداشته باشید در مورد آن حرف بزنید و باعث ناراحتی و اضطراب شما شود.
با این حال به خاطر داشته باشید کودکان به راحتی احساسات ما مثل اضطراب را درک میکنند و به همین دلیل آنها هم مضطرب میشوند. به همین جهت پیش از گفتوگو با فرزندتان، اضطراب خود را در مورد موضوع مرگ مدیریت کنید.
ذهنآگاهی را به کودک خود بیاموزید
فعالیتهای ذهن آگاهی میتواند به کودک شما کمک کند با اضطراب و افکار منفی کنار بیاید. اگر فرزندتان نگران مرگ است، بعد از پاسخ به سؤالات او، یک فعالیت ذهنآگاهی آرام بخش را امتحان کنید.
از کتابها و سایر منابع مفید استفاده کنید
کتابها، فیلمها و منابع زیادی وجود دارند که مفاهیم اساسی مثل مرگ را برای کودکان در سنین مختلف توضیح میدهند. استفاده از این منابع به کودک شما کمک میکند بفهمد زندگی به چه معنا است و معنای مرگ چیست.
از باورهای مذهبی و فلسفی کمک بگیرید
توضیح برخی از باورهای دینی یک روش مناسب برای کمک به کاهش اضطراب فرزندتان در مورد مرگ است. بحث درباره مفهوم زندگی پس از مرگ یا دیگر جنبههای اطمینان بخش، میتواند برای کودکان آرامش ایجاد کند.
اگر نمیخواهید وارد بحثهای مذهبی شوید، ارتباط با طبیعت، بحث در مورد چرخه زندگی یا حتی دیدگاههای مختلف فلسفی در مورد مرگ میتواند به فرزند شما کمک کند ترسهای خود را بهتر درک کند و با آنها کنار بیاید.
سخن پایانی
ترس کودکان از مرگ یکی از رایجترین ترسهاست که میتواند در سنین مختلف اتفاق افتد. این ترس معمولا در اثر عواملی مثل از دست دادن والدین یا یکی از اعضای نزدیک خانواده، تشدید شده و میتواند اضطراب جدایی را نیز در کودکان تقویت کند.
کودکان در سنین مختلف درک متفاوتی از مرگ دارند. با این حال کودکان از سن ۳ تا ۴ سالگی شروع به آشنایی با مفهوم مرگ میکنند و توضیح مفاهیم اساسی به آنها از طریق آموزش صحیح میتواند ترس را تا حد زیادی در آنها کنترل کند.
منابع
How Children Understand Death & What You Should Say – HealthyChildren.org
My Child Worries About Death | Superpower Kids Blog
What to Do When Your Child is Having Anxiety About Death – They Are The Future
بدون دیدگاه