مدرسه

ترنم سلاله

نیمه شب تردید و تلاطم به هوایت پای در راه  گذاشتم که گویا التهاب مهتاب هوا را نمناک کرده بود. من بودم و هول، هراس تنهایی که بر شانه‌ی دلم سنگینی می‌کرد و هنگامی که غرق پیچ و تاب جستجوی مسیر بودم، صدای تو امکان تکان و تپندگی به دلم داد تا قدم‌هایم را جانانه بردارم. من در آن شب پای در دو راهی گذاشتم که سنگفرشش گام‌های زنده تو را گواهی می‌داد، روح لبریز از هستی‌ات فضای یخ زده شب را آب می‌کرد و جانم را گرم و امیدوار …
در ایامی که نهیب زهر نفرت‌ها، کینه و نامردی‌ها لحظه‌ها را سرد و سنگیم کرده بود، شب‌هایی که سوز سرما، استخوان را خرد می‌کرد چشم امیدم به این شب‌های روشن بود که خورشیدها از پس گام‌هایت سر می‌زند و تبسم را چراغمان می‌کنند و آن‌گاه که نفس به نفس و شانه به شانه هم از صخره‌ها و دره‌ها می‌گذشتیم و طوفان‌ها را پشت سر می‌گذاشتیم و شاخه‌های شکسته یکدیگر را ترسیم می‌کردیم. و اکنون هر یک برای دیگری تکیه گاهی می‌شویم تا اوج تا پرواز. هریک شعله نوری می‌شویم برای تابیدن به دشت آرزوهایمان. ای که رویاهایمان در افق وجودت تعبیر می‌شود، در امتداد این مسیر همراهی، ظهور درخشانت در هاله‌ای از موج‌های رنگین و گرم و سرخ، تسنیم را پایدار و سرافزار خواهد کرد و امشب، این نم‌نم باران ترنم است که فضایمان را عطرآگین و قلب‌ها و دیدگانمان را روشن کرده است، ترنمی که خلوت‌هایمان را پر غوغاتر خواهد کرد.
این ترنم ترانه‌های شما و جاری زلال تسنیم است که بهاران را به وسعت گیتی نوید می‌دهد و روحی سرمست و سرشار را در کالبد زمان زنده خواهد کرد، تا بگشاید پنجره‌های بسته و شکسته را و فردا …
و فردا در آغوش نور تا همیشه هستی، جاوید و ابدی ایستاده‌ایم

مدرسه‌ی ترنم سلاله، با هدف تربیت رهبرانی متفکر، توانمند، بلندمرتبه و باتجربه برای آینده‌ی جهان پا به عرصه گذاشت. آموزش دخترانی که استعدادهای خود را در ابعاد مختلف شناخته‌اند و نتیجه‌ی حاصل از آن تعادل روانشناختی، احساسی و فیزیکی است. آموزش و تربیت آن‌ها را تبدیل به شهروندانی اخلاقی با ارزش‌های انسانی می‌کند. دخترانی که از ظرفیت بالای خود برای رشد و تعالی جامعه‌ی خود بهره می‌برند و آمادگی آن را دارند که به جامعه‌ی جهانی بپیوندند و بر آن تاثیر بگذارند.