بوتهای را در نظر بگیرید که برگهای سبز کوچکی بر روی زمین دارد، اما دست بر آن میبری تا به گمان خود راحت از زمین جدایش کنی، با ریشهای نهفته و عمیق روبرو میشوی که سودای کندن و تغییر شکل آن ناممکن نماید.
این بوتهی کوچک که از ریشه و ساقهی من و تو قلمه زده شده و از وجود من و تو نشات گرفته را باید خوب رشد داد. خاکش خوب باشد، نورش فراوان و با آب سیرابش کرد.
او فرزند من و تو است. کودک تازه رسیدهی ما. چقدر دوست داریم تا وقتی بزرگ شد، وقتی به ثمر نشست، مثل ما حسرت سنگینی تغییر را نخورد، آنچه باشد که خودش میخواهد. اگر سیب است، سیب خود بدهد، اگر گندم است دانههای درشت داشته باشد و هرچه هست و هر چه میشود بهترین باشد. بزرگترین و بهترین درخت، بر بلندترین قلهها !